- خوابند وکیلان و خرابند وزیران
- بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
- ما را نگذارند به یک خانهٔ ویران
- یارب بستان داد فقیران ز امیران
- چه کجرفتاری ای چرخ...»
- «از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
- مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
- غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
- اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
- چه کجرفتاری ای چرخ...»
- «از دست عدو نالهٔ من از سر درد است
- اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است
- جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
- مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است
- چه کجرفتاری ای چرخ...»