۱۴۰۱ تیر ۹, پنجشنبه

مصدق پدرمعنوی تروریست ها!

درباره شهداي سازمان مجاهدين خلق هم به دليل آنكه به مبارزات مسلحانه روي آورده‌اند ، بحثي نمي‌شود البته ظاهراً مصدق طي پاسخي كه به حسن صدر نويسنده كتاب انقلاب الجزاير داده ، توصيه کرده از روش انقلاب الجزاير الهام گرفته شود كه همين سخن هم در دادگاه بنيانگذاران مجاهدين نيز مورد استناد قرار گرفته است(از جمله دفاعيات مجاهد شهيد ناصر صادق)و اين سخن به منزله تائيد اين راه از سوي مصدق شناخته شده است.حميد رضا مسيبيان

سعید شاهسوندی: شکست سیاهکل ضرورت مبارزه در شهر را تائید کرد
شما به اظهارات مهندس بازرگان در دادگاه نظامی اشاره کردید، جالب است بدانید، مهندس بازرگان تحت تاثیر انقلاب کوبا و کتاب «جنگ شکر در کوبا» گفته یا نوشته‌ای ذیل عنوان «جنگ نفت در ایران» هم داشت. اما اجازه دهید من نیز به یک نمونه تاریخی دیگر اشاره کنم و آن دستخط دکتر محمد مصدق است به حسن صدر(۱). حسن صدر (وکیل دادگستری، مشاور حقوقی دکتر مصدق و همراه وی در دادگاه بین‌المللی لاهه)، در سال‌های بازنشستگی کتابی می‌نویسد به نام «الجزایر و مردان مجاهد.» این کتاب شرح مقاومت‌ها و مبارزات مردم و «جبهه آزادی‌بخش الجزایر» است علیه استعمار فرانسه. حسن صدر، کتاب را برای دکتر مصدق که در احمد آباد تبعید است، می‌فرستد. دکتر مصدق با دستخط خود به تاریخ فروردین ۱۳۴۱، تقریضی چنین بر کتاب می‌نویسد: «از قلم سحرآمیز جناب‌عالی هرچه تراوش کند موثر است و تصور می‌کنم که انتشار این کتاب بیش از انتظار تاثیر کند و همه بدانند چه راهی را در مصالح مملکت باید در پیش گیرند. آرزو دارم قدری از این کتاب را وقتی جناب‌عالی با آن طرز خاصی که دارید قرائت کنید؛ چون در صدای جناب‌عالی و طرز قرائت آن اثر خاصی هست که نوشته را دو چندان موثر می‌کند...» (۲) (ملاحظه می‌فرمایید). دکتر مصدق ملی و دموکرات، پارلمانتاریست و طرفدار مبارزه سیاسی و غیر خشونت‌آمیز، وقتی با کودتای هماهنگ شده توسط استبداد داخلی و استعمار خارجی سرنگون می‌شود و همه در‌ها را بسته می‌بیند، به «ناچار» از انقلاب الجزایر، که مطمئنا مسالمت‌آمیز و پارلمانتاریستی نبود، متاثر می‌شود و حتی توصیه به قرائت کتاب توسط حسن صدر می‌کند تا «نوشته دو چندان موثر» شود و «همه بدانند چه راهی را در مصالح مملکت باید در پیش گیرند.»











آزموده در این مورد می­گوید:«او می­گفت و اظهار می­کرد که آن قدر رقت قلب دارد که به عنوان جلوگیری از خونریزی و برادرکشی از اعزام قشوم به آذربایجان و رفع فتنه پیشه­وری در آذربایجان شدیداً انتقاد کرد. مقداری هم از آن اشک­های کذائی ریخت...»( مصدق در محکمه نظامی / ص341)